۴. کرونا نمیگیره؟؟

میاد تو اتاقم و میبینه دارم درس میخونم. بدو میره دفتر نقاشی‌شو میاره و میشینه کنارم. زیر چشمی نگاش میکنم. با یه لبخند بزرگ میگه:« منم میخوام درس بخونم» بعد مداد رنگیارو میریزه رو زمین و خم میشه رو دفتر. یه شکل بیضی یا شایدم مستطیل شکل میکشه، با رنگ آبی. میگه:«آبی دوست داری؟» میگم :«آره، تو چی؟» میگه :«من سبز دوست دارم» بعد براش با نارنجی دایره دایره میکشه که نمیدونم چیه.آبی رو میده دستم میگه:«اینجا برام مثلث بکش.» میکشم براش و دوباره. نارنجی رو برمیداره و براش چشم و ابرو میکشه. «اگه گفتی چیه؟» نگاهمو از رو جزوه برمیدارم:«گربه؟!» میخنده :«نه!» فکر میکنم:«روباه؟؟» و جیغ خوشحالیشو میشنوم. میاد سمت راستم و میگه:«آبجی؟! روباه وقتی میره شکار، کرونا نمیگیره؟»

 

۲ نظر

۳. سی و دو در دو

اگه من بتونم درس چهار واحدی رو که استاد هشت واحد به جاش درس داده،پاس کنم قطعا از پس سختی های دیگه زندگی هم برمیام. اول که به خاطر شرایط کرونا گفت که احتمالا نتونیم منبع رو پیدا کنیم، لطف کردن و جزوه دادن. ولی شما چه حالی میشین که به جای ۳۲ جلسه مجبور باشید ۶۴ جلسه بخونید و برید یه امتحان مجازی ۴۰ دقیقه‌ای بدین که حتی نمیشه به سوال قبلش برگشت؟؟  در هر حال فردا امتحان سخت باکتری تخصصی دارم و امیدوارم که از پسش برمیام. چون نیازی نیست زندگی رو جدی بگیرم. 

 

بعدا نوشت: دلم برای شب امتحان توی خوابگاه تنگ شده که همه بیدار میموندیم دور هم و درس میخوندیم. چقد زود گذشت...

درباره من
من شاید مسافر زمان باشم
شاید هم از یه بُعد دیگه اومدم
کسی چه میدونه؟
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان